خدایا
خدایا
تو کی نبودی که بودنت دلیل بخواهد؟
تو کی غایب بوده ای که حضورت نشانه بخواهد؟
تو کی پنهان بوده ای که ظهورت محتاج آیه باشد؟
کور باد چشمی که تو را ناظر خویش نبیند.
کور باد نگاهی که دیده بانی نگاه تو را درنیابد.
بسته باد پنجره ای که رو به آفتاب ظهور تو گشوده نشود.
و زیانکار باد سودای بنده ای که از عشق تو نصیب ندارد.
خدای من!
مرا از سیطره ی ذلت بار نفس نجات ده
و پیش ازآنکه خاک گور بر اندامم بنشیند از شک وشرک رهایی ام بخش.
خدای من!
چگونه نا امید باشم در حالی که تو امید منی!
چگونه سستی بگیرم ,چگونه خواری پذیرم که تو تکیه گاه منی!
ای آنکه با کمال زیبایی و نورانیت خویش
چنان تجلی کرده ای که عظمتت بر تمامی ما سایه افکنده